مبانی نظری انگیزش و مدیریت و مدیران
مبانی نظری انگیزش و مدیریت و مدیران
دارای ۶۴ صفحه با فرمت ورد و قابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
انگیزش و مدیریت و مدیران
فصل دوم
بررسی مبانی نظری و تئوری
بررسی تحقیقات گذشته
اجزای موثر در مهارت انسانی
انگیزش
تکریم ارباب رجوع
مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)
موقعیت جغرافیایی و تاریخی شهر مقدس مشهد
– جایگاه مدیریت:
اهداف هر سازمان فلسفه وجودی آن سازمان محسوب میشوند. به منظور تحقق هدفها نیاز به یک تلاش گروهی است. پیچیدگی کار جمعی است که مدیریت نظامگونه را بوجود آورده است. اثربخشی و کارایی به عنوان دو هدف مهم در همه سازمانها نیازمند تدابیری است که مدیران آنها را اتخاذ مینمایند. از طرفی محدودیت منابع و تغییرات محیطی در عرصههای مختلف داخلی و خارجی اهمیت مدیریت را بیش از پیش مشخص مینماید. مدیریت در بسیاری از کشورهای در حال توسعه حائز اهمیت شایانی است. بررسی کارشناسان توسعه اقتصادی نشان داده است که فراهم نمودن تکنولوژی و پول، به تنهایی توسعه و رشد را پدید نمیآورد. تا زمانی که نیاموزیم چگونه میتوان از منابع انسانی به درستی استفاده کرد و آنها را مدیریت نمود، تکنولوژی و تبعات آن بیهوده و گاه دست و پاگیر است.عدهای معتقدند مدیریت با فرد متولد میشود، رفتار مدیران ذاتی است و قابل آموزش نیست. در مقابل عدهای معتقدند، مدیریت اصول دارد و برپایه این اصول میتوان علم و دانش مدیریت را نیز، تشریح کرد. این اصول و فنون در موقعیتی مشابه، کاربردهای مشابه دارند، لذا اکتسابی و قابل آموزشدهی و آموزشگیری هستند. بطور کلی میتوان گفت مدیریت حرفه است، چون مدیران موفق مهارتهای مورد نیاز که قابلیت آموزش را دارند، در کار خود بنحو مطلوبی مورد استفاده قرار میدهند.
2- ویژگیهای شغلی و نقشهای مدیران:
مد یران افرادی هستند که رویداد آفرینند، با فشار کاری روبرو هستند، استفاده از وسایل شفاهی ارتباط را ترجیح میدهند، بنحوی که بر اساس بررسی صاحبنظران مشخص شده است که ۷۸درصد وقت مدیران عالی به تعامل گفتاری اختصاص دارد، و نهایتاً اینکه اکثر مدیران در تصمیم گیری تمایل به استفاده از قضاوتهای شخصی و ذهنی دارند.
برای درک اینکه مدیران در تعامل با سیستمهای مدیریتی بایستی از چه شایستگیهایی برخوردار باشند لازم است سطوح مختلف مدیریت در یک سازمان ابتدا مطرح و سپس به مهارتهای مورد نیاز آنان پرداخته شود. ه هر سازمانی ،در سه سطح مجزا لیکن متداخل عمل میکند،که هرکدام از این سطوح نیازمند ترکیب مهارتهای مدیریتی متفاوتی هستند. این سطوح مدیریت شامل سطح عملیاتی (Operational Level) ، سطح مدیریتی (Managrial Level)، و سطح استراتژیک (Strategic Level) میباشند. فهم سطوح سه گانه مدیریت میتواند در فهم تمرکز فعالیتها در سطوح مختلف در یک سازمان کمک نماید. گاهی بجای سه اصطلاح فوق از سه مفهوم مدیران بالا (TOP Managers)، مدیران میانی (Middle Manager) و مدیران پایین (Lower Level manager) نیز استفاده میگردد. سطح مدیریت عملیاتی مسئولیت فعالیت عملیات در سازمانها را بعهده دارد. مانند مدیریت جریان مواد اولیه به خطوط تولید در یک سازمان تولیدی ،و یا مدیریت ثبتنام و انحام خدمات دانشجویی دریک دانشکده ،و یا ثبت و نگهداری عملیات چک دریک سیتسم بانکی،همگی مثالهایی از این سطح مدیریت در سازمانها میباشند. از طرفی به موازات افزایش حجم فعالیتهای شرکت و اندازه سازمانها، نیاز به هماهنگی بین فعالیتهای مدیران عملیاتی و همچنین به تصمیمگیری در این مورد که چه کالا و خدماتی باید تولید شود،ضرورت سطح دوم یعنی سطح مدیریت میانی به وجود میآید. دراین سطح،وظیفه مدیریت عبارتست از مدیریت وظایف عملیاتی، و ایفای نقش رابط یا کاتالیزور بین بخش تولید و مصرف. به عبارتی برای آنکه سطح عملیاتی بتواند خوب عمل کند، مدیران بایستی مطمئن شوند که واحدهای عملیاتی، مواد اولیه خود را به موقع و مناسب تحویل میگیرند و کالا و خدمات تولید شده بخوبی فروش رفته و مصرف میگردند.
همچنین همانگونه که اشاره رفت هر سازمانی دریک اجتماع وسیع عمل میکند. سازمان به عنوان بخشی از محیط نسبت بدان مسئولیت دارد. سطح مدیریت استراتژیک بایستی مطمئن شود که مدیران در محدودههای اجتماعی عمل مینمایند. از آنجا که منبع غایی اختیارات درهر سازمان ناشی از جامعه است،لذا سازمان بایستی کالا و خدمات مورد پذیرش جامعه را فراهم سازد. بنابراین سطح مدیریت استراتژیک اهداف درازمدت و جهت کلی حرکت سازمان و کلامی دیگر تعیین چگونگی عمل سازمان نسبت به محیط را تعیین میکند. ضمناً ،سازمانها ممکن است به دنبال اثربخشی بر محیط از طریق برقراری کوششهای ارتباطی مانند تبلیغات و یا اجرای برنامههای آموزشی اعضاء جامعه باشند. از سویی دیگر سازمانها بنا به تفاوتشان دارای عناوین مدیریتی مختلفی هستند که کاربرد اصطلاحات واقعی برای تشخیص سطوح مختلف مدیرتی در این سازمانها با هم متفاوت است. برای مثال در سه سازمان بازرگانی، آموزشی و یا دولتی از اصطلاحات متفاوتی در سطوح مختلف مدیریت این سازمانها استفاده میگردد. لیکن تمام سرپرستان در این سه سطح و در همه انواع مؤسسات،با هر نام و عنوانی همگی مدیرند. که مرکز ثقل وظایفشان متفاوت است. نمودار زیر، نمونهای از سطوح مختلف مدیریت در سه سازمان فوقالذکر با عناوین مختلف را نشان میدهد.